بازاريابي ارايه فرآورده يا خدمت مناسب در بازار پسنديده با بها پسنديده است. ضمن اين كه اقدامات تبليغاتي اختصار مدت را نبايد با بازاريابي اشتباه گرفت، در بازاريابي بايد از مفاهيم، تعاريف روشن داشت و به زمين و زمان به صورت بلندمدت نگريست.
آن چه در اين نوشتار مي خوانيد فرآورده مطالعه يك كتابچه در گويه بازاريابي است كه رئوس مهم آن را برايتان آوردهام. اين كتابچه از انتشارات اكسپرسيس وربيس است.
بازاريابي به همه كسب و كارها مربوط مي شود. اما هنوز به درستي شناخته شده نيست و بيشتر با تبليغات و فروش اشتباه ميشود.
بازاريابي چيست؟بازاريابي بحثي درباره مشتريان و بازار است. يك شركت براي آن كه كامياب باشد بايد اهداف خويش را بر روي آرزوهاي مشتري و الزامات بازار تنظيم كند. پس بازاريابي از اين منظر يك آلت مديريت است.
بازاريابي درهمي اي از محصولات نوآورانه، ارزيابي آرا، حضور بروشوري، حضور اينترنتي، داشتن مجلات مخصوص مشتريان، داشتن برنامههاي خبري و بها هاي بخردانه است.
براي شناسايي پسنديده يك كمپاني لازم است اهداف،
بازاريابي در ايران به چه معناست؟ |
محصولات، نگرشها و كنشهاي همه بخشهاي كمپاني در انسجام با يكديگر باشند. اخير وقتي كل اينها فراهم بود، مدام بايد در صحنه حضور داشت. وانگهي يادتان باشد انتشار كافي نيست. شرايط مدام در حال تغيير است و نميتوان صرفا به اشتهار كمپاني تكيه كرد. آن چه زياد مهم است فهم اين نكات است:
مفاهيم جامعاما اين مفاهيم جامع چيست؟ شركتها به مفاهيم و استراتژيهايي نياز دارند كه نقاط تمايز آنها با ديگران را اثر دهد.وقتي شركتي حضور خود را در بازار بر اساس يك مفهوم ارتباطي همگرا بنا كند خودش را در رقابتها بيمه كرده است و مفهوم ارتباطي همگرا هم چيزي نيست جز داشتن يك استراتژي كه تمام اهداف، محصولات، نگرشها و كنشهاي شركت را همجهت ساخته و در جهت آرزوهاي مشتري به شغل گيرد.
تعيين اهدافاهداف كمپاني را ميتوان از راه سه پرسش استخراج كرد.
۱) چقدر ميخواهيد به دست آوريد؟۲) چقدر بايد به دست آوريد؟۳) چقدر ميتوان به دست آورد؟
پرسش نخست (چقدر ميخواهيد به دست آوريد؟) به راستي پرسشي است كه ملاحظات استراتژيك و برنامه ريزي كمپاني را منظور ميگيرد و در ريشه-بن-بيخ همان تعهدات كاركنان و مديريت كمپاني است كه چقدر ميخواهند.
اما پرسش دوم (چقدر بايد به دست آوريد) تعيين ميزان فروش و سود حاشيه مورد عقيده است و قيمت گذاري را هم در بر ميگيرد.
و اما پرسش سوم (چقدر ميتوان به دست آورد!) به مواردي مانند پتانسيل كمپاني و نيازهاي بازار مربوط ميشود.
روشن بودن و قابل اندازهگيري بودن اهدافاهداف شركت الي روشن و قابل اندازه گيري نباشند و نيز واقع گرايانه و قابل دستيابي نباشند، دست نيافتني خواهند ماند. بعد در اثناء تعيين اهداف بايد مسووليتها را هم مشخص ساخت، يعني مشخص ساخت كه چه كسي چه وقت چه كاري بايد اتمام دهد. در عين حال براي خودداري از دوگانگي و تضاد بايد كاري كرد كه اهداف دچار تناقض نباشند. اهداف بايد داراي اعتبار و قابليت اندازه گيري باشند.
اهداف عمومي بازاريابياهداف عمومي بازاريابي عبارتند از:
▪ بهبود موقعيت كمپاني در بازار▪ افزايش خوشنودي مشتري▪ تقويت چهره شركت▪ ارتقاي سابقه شركت
نقش پايهاي اطلاعاتثبت پيوسته واكنشهاي مشتريان (پسفرستها) و بررسي پيوستگي آنها و نيز آن چه مشتريان در بستگي با تقسيم فروش شركت مطرح كردهاند يك پيشه كاملا ضروري است. اين اطلاعات بايد بدست نرم افزارهاي مناسب، ثبت و به اثناء شود.
شرايط كنوني و شرايط هدفشرايط كنوني (The status quo) و شرايط هدف (Target situation) دو مفهوم مهم هستند.
۱) شرايط فعلي: شامل اين موارد مي شود:
▪ كمپاني در چه بازاري فعال است؟▪ موضع فعلي بازار چيست؟▪ چشم انداز سياسي، اكولوژيك و اجتماعي بازار از چه پيمان است؟▪ چه خدماتي ارايه مي شود؟▪ رقباي اصلي چه كساني هستند؟▪ اين رقبا از چه استراتژيهايي بهرهگيري ميكنند؟
۲) شرايط هدف:
فلسفه هر كمپاني بازتاباننده شرايط هدف است.
▪ هدف شركت▪ مزيتهايي كه به مشتريان ميدهد▪ مسووليت سياسي و اجتماعي شركت▪ ارزشهاي مشترك▪ ادب شركت
آميزه موفق بازاريابياما وقتي از نيازهاي بازار خبر داشته باشيم و شرايط رقبا را هم بدانيم و به عبارت ديگر هم از وضع موجود و هم از شرايط منظور آگاه باشيم بايد به ابزارهاي رسيدن به اهداف فكر كنيم.
چهار عرصه متمايز